گزارش

بیش از ۴ دهه سانسور و توقیف؛ ممیزها صلاح مردم را بیشتر از خودشان می‌‌دانند!
بیش از ۴ دهه سانسور و توقیف؛ ممیزها صلاح مردم را بیشتر از خودشان می‌‌دانند!
25 ژانویه 2021 by امیرحسین میراسماعیلی

روز ۲۵دی۱۳۹۹ بود که «صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه و نویسنده ایرانی در کانال تلگرامی خود اعلام کرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار کتاب جدید او با نام «شاه کشتار نکرد» مخالف کرده است و مجوز چاپ و انتشار برای این کتاب صادر نخواهد شد.

پیش از این هم کتاب دیگری از صادق زیباکلام با نام «رضاشاه» توقیف شده بود. این نویسنده ضمن بیان این‌که دلیل احتمالی توقیف کتابش، مغایر بودن آن با روایت رسمی حکومتی است، از سیاست «سانسور» در نظام جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرده است: «تا به کی می‌خواهیم با ارایه تاریخی که به‌جای مبتنی بودن بر واقعیات، منعکس‌کننده ایدئولوژی حکومتی است، گذشته را تحریف کنیم؟ کدام ثمر را ظرف ۴۲ سال گذشته از تحریف تاریخ گرفته‌ایم؟»

توقیف دو کتاب متوالی از صادق زیباکلام، تنها موارد سانسور و توقیف کتاب در ایران نیست و طی چهار دهه گذشته، کتاب‌های زیادی از نویسندگان ایرانی و ترجمه آثار نویسندگان خارجی توسط وزارت ارشاد مجوز انتشار نگرفته‌اند و یا حتی پس از انتشار، خمیر شده‌اند.

علاوه بر این، بارها پیش آمده است که مدتی پس از اعطای مجوز برای انتشار یک کتاب، دستور به لغو مجوز نشر داده شده است و نسخه‌های کتاب را از سطح کتاب‌فروشی‌ها و نمایشگاه‌ها جمع‌آوری کرده‌اند یا جلوی چاپ‌‌های بعدی آن گرفته شده است.

از «مرتضی مطهری» و «علی شریعتی» گرفته تا نویسندگان نام‌دار ایرانی هم‌چون «احمد محمود»، «میرزاده عشقی»، «عباس معروفی»، «علی اشرف درویشیان»، «محمود دولت‌آبادی»، «صادق چوبک»، «غلامحسین ساعدی» «محمدعلی جمال‌زاده» و «هوشنگ گلشیری»، آثارشان بارها با عدم اجازه انتشار از سوی وزارت ارشاد مواجه شده‌ است.

اما در طی چند دهه گذشته مترجمان و نویسندگان تازه کار دیگری هم بوده‌اند که یک یا چندین کتاب‌شان اجازه انتشار و فروش در ایران را نگرفته است. به سراغ سه حقوق‌دان رفته‌ایم تا نظر آن‌ها را درباره حقوق نویسندگان، ناشران و مترجمان در مقابل توقیف یا عدم اعطای مجوز از سوی وزارت ارشاد در ایران جویا شویم و این‌که آیا اهالی حوزه ادبیات اصلا می‌توانند برای استیفای حق خود به جایی شکایت کنند یا خیر.

«نعمت احمدی»، حقوق‌دان و وکیل دادگستری از تهران علاوه بر آن‌که چند کتابش هنوز مجوز انتشار از وزارت ارشاد را دریافت نکرده‌اند و به قول خودش، در این وزارت‌خانه دارند «خاک» می‌خورند، به عنوان وکیل «محمود دولت‌آبادی»، نویسنده مطرح ایرانی و صادق زیباکلام، پژوهش‌گر، تحلیل‌گر، استاد دانشگاه و نویسنده نیز نتوانسته است موفقیتی در گرفتن اجازه انتشار آثار آن‌ها به دست بیاورد.

او به «خبرنگاری جرم نیست» می‌گوید: «خلاصه می‌گویم که به هیچ عنوان نمی‌شود نسبت به توقیف یا لغو مجوز انتشار کتاب‌ها اعتراض کرد. اگرچه یک‌سری قانون ظاهری وجود دارند اما در عمل دست نویسنده، ناشر یا مترجم به هیچ جایی بند نیست. بنده خودم چندین کتاب دارم که سال‌ها است در وزارت ارشاد خاک می‌خورند و مجوز انتشار دریافت نکرده‌اند. هیچ مرجعی برای شنیدن به استدلال و اعتراض اهالی ادبیات در مقابل توقیف آثار وجود ندارد و آقایان هرچه صلاح بدانند، همان می‌شود. حتی بنده برای دریافت مجوز کتاب‌های آقای دولت‌آبادی و آقای زیباکلام هم تلاش کردم که به در بسته خوردم.»

«محمدحسین آقاسی»، دیگر حقوق‌دان از تهران می‌گوید راه حل قانونی برای اعتراض به توقیف کتاب وجود دارد اما بسیار سخت است و احتمال موفقیت در آن هم بسیار کم: «نویسنده، ناشر یا مترجم در صورت توقیف آثارشان می‌توانند از وزارت ارشاد به دیوان عدالت اداری شکایت کنند. دیوان عدالت اداری هم نماینده‌ای از وزارت ارشاد را احضار می‌کند تا در جلسه‌ای با حضور شاکی، دلایل توقیف مطرح شود. بعد از شنیدن دفاعیات شاکی و متهم، دیوان عدالت اداری هم رای خود را صادر می‌کند که اگر حق را به شاکی بدهد، آن کتاب باید رفع توقیف شود. البته همه این‌ها در صورتی اتفاق می‌افتد که پای نهادهای امنیتی وسط نباشد. چون در آن صورت از طریق قوه قضاییه شکایت می‌کنند و خب بازداشت‌هایی هم اتفاق می‌افتد و بعید است که هیچ هنرمندی در مقابل نهادهای امنیتی قادر به موفقیت باشد.»

«محمد اولیایی‌فرد»، حقوق‌دان و مشاور «ایران‌وایر» می‌گوید: «متاسفانه قوانین موجود در این حوزه برای استیفای حقوق اهالی ادبیات چندان شفاف نیستند و دست مدیران وزارت ارشاد را برای هرگونه اعمال نظر شخصی باز گذاشته‌اند. نویسنده می‌تواند به دادگاه شکایت کند اما وقتی مدیری در وزارت ارشاد بگوید فلان مطلب جزو خطوط ‌قرمز نظام است، دیگر آن نویسنده یا ناشر می‌خواهد چه بکند؟ قطعا اگر مسوولان و تعیین‌کنندگان سیاست‌های فرهنگی در ایران بخواهند کیفیت آزادی بیان و اندیشه در جامعه بهبود باید، باید قوانین قدیمی و منسوخ در زمینه حق تالیف را بازنگری کنند که اولین قدم هم حذف "قانون لزوم دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" برای آثار هنری است. به طور نمونه، با قوانین فعلی وقتی مجوز انتشار کتاب نویسنده‌ای پس از چند ماه یا چندسال لغو می‌شود، چه کسی می‌بایست ضررهای مالی وارد شده به نویسنده و ناشر را بپردازد؟ هیچ نهادی وجود ندارد و قوانین فعلی هم نویسنده و ناشر را مقصر می‌دانند.»

«سیدمهدی موسوی»، شاعر ایرانی مقیم نروژ هم یکی از نویسندگانی است که در دوران حضورش در ایران، بارها با عدم اجازه برای نشر کتاب‌های شعر خود یا لغو مجوز روبه‌رو شده است.
او در گفت‌وگو با «خبرنگاری جرم نیست» می‌گوید سال ۱۳۷۹، در حالی که گمان می‌کرده در دولت «محمد خاتمی» سخت‌گیری‌ها و سانسورها کمتر شده باشد، اولین بار با پدیده عدم اعطای مجوز انتشار از طرف وزارت ارشاد اسلامی برخورد کرده است: «کتاب شعر "فرشته‌ها خودکشی کردند" را در این سال برای اخذ مجوز ارایه کردم اما در کمال تعجب اعلام کردند که کل کتاب غیرقابل انتشار است! به آن‌ها گفتم مگر می‌شود هیچ شعری در این کتاب قابل انتشار نباشد؟ معاون فرهنگی وزارت ارشاد در آن زمان به من گفت در شعرهایت مواردی هم‌چون "توهین به مقدسات" و جملات "اروتیک" وجود دارد. درحالی که از نظر خودم یک کلمه هم برای مصداق چنین ایراداتی وجود نداشت و این گیر دادن‌ها ناشی از ذهن متوهم مسوولان ممیزی وزارت ارشاد بود. در نهایت و بعد از دو سال دوندگی و ناامیدی از دریافت مجوز، مجبور شدم خودم به طور زیرزمینی کتاب را چاپ کنم و شهر به شهر آن را بین دوست‌داران شعرهایم پخش کردم.»

سیدمهدی موسوی سال ۱۳۸۹ دومین مورد از سانسور و توقیف کتاب‌هایش را تجربه کرده است؛ وقتی کتاب شعر «پرنده کوچولو، نه پرنده بود نه کوچولو» را این‌بار برای دریافت مجوز، به شهر مشهد برد تا بتواند از ممیزی‌های وزارت ارشاد در تهران و حساسیت‌های امنیتی بر روی خود در امان باشد. در مشهد اگرچه ۱۰۸ مورد سانسور در کتاب شعر او اعمال شد اما سرانجام مجوز چاپ و انتشار آن را گرفت تا بتواند در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه کند: «روز دوم نمایشگاه کتاب در سال ۱۳۸۹ بود که ماموران وزارت اطلاعات به غرفه انتشارات "سخن‌گستر" هجوم آوردند و تمام کتاب‌های من را جمع‌آوری کردند. سپس غرفه این انتشاراتی در نمایشگاه را هم پلمب کردند. در نهایت کل کتاب‌های چاپ شده در چاپ‌خانه خمیر شدند. بعد از این اتفاق، ۱۳مهر۱۳۸۹ ماموران وزارات اطلاعات دولت "محمود احمدی‌نژاد" دوباره به منزلم آمدند و تمام کتاب‌ها، دست‌نوشته‌ها، کامپیوتر و موبایل من را با خود بردند و خودم هم به مدت یک هفته مجبور بودم هرروز صبح برای بازجویی به یکی از دفاتر وزارت اطلاعات در نزدیکی پل "سیدخندان" تهران بروم. آن‌ها من را یک سال از حضور در شبکه‌های اجتماعی محروم کردند تا اینکه سال ۱۳۹۲ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و فقط به جرم نوشتن و شعر گفتن بازداشت شدم.»

این شاعر از سوی ماموران سپاه پاسداران بازداشت و پس از مدتی، با قرار وثیقه آزاد شد اما دادگاه او را به ۹ سال زندان و۹۹ ضربه شلاق محکوم کرد.

موسوی در پایان صحبت‌هایش، اصل مساله صدور مجوز برای انتشار کتاب در نظام جمهوری اسلامی ایران را «مضحک» و مخالف با اصول اولیه آزادی بیان می‌داند و می‌گوید: «این‌که کتاب یا قطعه موسیقی و یا هر اثر هنری باید قبل از انتشار توسط عده‌ای بررسی شود تا به مجوز نشر دریافت کند، دیگر در تمام دنیا منسوخ شده است. چرا این‌ها فکر می‌کنند که صلاح مردم را برای مطالعه، شنیدن و دیدن آثار ادبی و هنری بهتر از خود مردم می‌دانند؟ در حکومت‌هایی مانند روسیه و چین که بر پایه دموکراسی پایه‌گذاری نشده‌اند هم اجازه می‌دهند که یک شاعر یا نویسنده کتابش را چاپ کند و بعد اگر محتوای کتاب را در تعرض با خط‌وط قرمز خود دیدند، به احضار، بازداشت و توقیف کتاب رو می‌آورند.»

لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد کنید